راهاندازی دفتر حمایتهای اجتماعی در معاونت فرهنگی اتفاق خوشایندی بود
مهران ریحانیفام متولد 1341 است و 30 سال در شهرداری کرمان کار کرده و چهار سالی میشود که بازنشسته شده است
مهران ریحانیفام متولد 1341 است و 30 سال در شهرداری کرمان کار کرده و چهار سالی میشود که بازنشسته شده است. او شاعر هم هست و حتی توانسته در کشور، در جشنواره سراسری قرآن و عترت شهرداریهای کشور، رتبهی سوم شعر را هم از آن خود کند. او این روزها بیشتر در دفتر خدمات اجتماعی کارکنان و بازنشستگان شهرداری کرمان حضور دارد. با او در همین محل گفتوگویی کردم که در ادامه میخوانید.
آقای ریحانی؛ بیشتر دوست دارید از زمانی که در شهرداری بودید صحبت کنید یا ایام بازنشستگی؟
من حدود چهار سال بیشتر نیست که بازنشسته شدهام که این دوران، به نسبت آن دورهی 30 ساله کوتاه است. بهترین دوران زندگی من زمانی بود که در شهرداری، با مردم و اقشار مختلف شهروندان سر و کار داشتم و جالب اینکه امروز میبینم اگر قدمی برای آنها برداشتیم، برخورد خوب و رفتارهای قدرشناسانهای دارند و نشان میدهند ما را فراموش نکردهاند و این، برای من، مثل خیلی افراد دیگر، مهم است که به خوبی از ما یاد کنند. این رضایت مردم بهنوعی یک سرمایه برایم بهحساب میآید.
یعنی الان که بازنشسته هستید کسانی قبلا به شما مراجعه کردهاند هنوز شما را میشناسند؟
بله.
اتفاقا با دیگر بازنشستگان که صحبت کردم، آنها هم به این نکته اشاره کردند. شما چه کردهاید که در خاطر مردمی که اربابرجوع شهرداری بودهاند ماندهاید؟
ما در سازمان نوسازی کار میکردیم. شهروندان سالی یکبار باید عوارض نوسازی خود را میپرداختند و به همین خاطر، به سازمان مراجعه میکردند. ما از بدو ورود اربابرجوع تا زمانی کارش تمام میشد، با مهر و محبت و دوستی و احترام با آنها رفتار میکردیم و تمام تلاشمان این بود که مردم با رضایت شهرداری را ترک کنند و این خاطرات در ذهن کسانی که مراجعه میکردند مانده است. من از این بابت بسیار خوشحالم و پیش وجدانم راضی هستم که هنوز هم وقتی مراجعان آن زمان ما را میبینند، تحویلمان میگیرند.
شما در شهرداری چه میکردید؟
من سال 65 بهعنوان مامور ممیزی کارم را در شهرداری کرمان شروع کردم. آقای شریفپور رئیس ما بودند و یک گروه 60،70 نفری بودیم که باید املاک سطح شهر را ممیزی میکردیم. 17 سال در نوسازی بودم و بعد به معاونت برنامهریزی و اقتصادی رفتم. آن زمان، این معاونت تازه تاسیس شده بود و یادی کنم از آقای جواد سلطانینژاد که معاون و بودند. هرجا که هستند به سلامت باشند. آنجا با آقای بابایی که الان فرماندار کرمان هستند هم کار کردم. ایشان هم بسیار رئیس خوبی بودند.
به کارتان علاقه داشتید؟
بله. علاقه بهوجود میآید. ابتدای حضورم در شهرداری، بههمراه افراد دیگری از همکاران متراژ ساختمان و املاک سطح شهر را انجام میدادم و بعد از آن، وقتی کل شهر ممیزی شد، مردم برای پرداخت عوارض مراجعه میکردند و من در آن دوره، به همراه همکاران، محاسبهی عوارض را انجام میدادم. کار بسیار دقیق و حساسی بود و آقای شریفپور همیشه تاکید میکرد مراقب باشید که کمترین اشتباهی رخ ندهد.
هیچوقت شده بود که اشتباه هم بکنید؟
اوائل کارم بله. ولی آقای شریفپور خودشان از سطح شهر بازدید میکردند و در بلوکها گشت میزدند و پرسشنامهها را با وضعیت املاک مقایسه میکردند و همین حساسیت ایشان باعث شده بود که خود ما هم در حین انجام کار، نهایت دقت را بهکار گیریم تا حقی از مردم ضایع نشود.
گفتید به کارتان علاقه داشتید. چه چیزی از این کار برایتان جذاب بود؟
من فکر میکنم در مجموع، کار شهرداری با همهی سختیهایی که دارد جذاب است. چون هدف همهی کارکنان شهرداری این است که شهر از هر نظر زیبا بشود و پیشرفت کند. اینکه برای شهری که در آن زندگی میکنید کار انجام بدهید و آثار کارهای شما در شهر وجود دارد جذاب است.
با چه مدیرانی کار کردید؟
زمانی به شهرداری آمدم آقای شریفپور رئیس سازمان ممیزی سازمان نوسازی و آقای سام شهردار کرمان بودند. در این 30 سال، شهرداران زیادی آمدند و رفتند.
با کدامیک از مدیران خودتان یا شهرداران ارتباط نزدیکتری داشتید؟
همهی شهرداران خوب بودند و به امور پرسنل و شهر و مردم کاملا اشراف داشتند و به آن رسیدگی میکردند. آقای سام خیلی نظر مثبتی به ورزش پرسنل شهرداری داشتند. من آن زمان در رشتهی دو و میدانی و فوتبال فعالیت داشتم. یادم است در مسابقات کارمندان در استان بهعنوان تیم شهرداری شرکت میکردیم و یکبار مقام ششم مسابقات دوچرخهسواری را کسب کردم. برای دو میدانی هم تا مسابقات قهرمانی کشور رفتیم ولی مقام کسب نکردیم. مربی ما هم آقای ساسان موسوی بود و ایشان خیلی برای ورزش شهر زحمت کشید. آقای سام خیلی به امورات ورزشی پرسنل علاقه داشتند. همیشه برنامهی فوتبال کارمندان شهرداری برپا بود و ایشان تاکید داشت که هر جمعه به کوهنوردی برویم. در جریان همین کوهنوردی، بالای کوههای صاحبالزمان تعدادی درخت هم کاشتیم که هنوز هستند.
دیگر شهرداران چه ویژگیهایی داشتند؟
آقای جلالماب خیلی به مسائل ادبی و فرهنگی توجه میکردند. من خودم چند تا از اشعارم را برای ایشان خواندم، خیلی تشویقم کردند. آقای سیفالهی بسیار خوشاخلاق و متواضع بودند. همهی شهرداران خوب بودند.
وقتی در شهرداری بودید، فضای کار چهطور بود؟ روابط بین همکاران به چه شکل بود؟
در شهرداری همیشه یک رابطهی دوستانه بین همکاران وجود دارد. در شهرداری از همهی اقشار مردم هستند و روابطی صمیمانه با هم دارند. از گذشته همین بوده و الان هم همینطور است.
گفتید کار شهرداری سختیهایی دارد. سختترین قسمت کار شما چه بود؟
برخی قسمتهای شهرداری کارشان سختتر است و من حتی شعری هم برای پرسنل زحمتکش شهرداری سرودم. زمانی که حادثهای پیش میآید، سیل و بارندگی شدید رخ میدهد و شهر در مخاطرهی عوامل طبیعی قرار میگیرد، پرسنل شهرداری در خط اول حل مشکلات شهر حضور دارند. خود ما هم در سازمان نوسازی، کاری بسیار حساس داشتیم و باید نهایت دقت را بهکار میگرفتیم که حقی از مردم ضایع نشود.
اواسط حضورتان در شهرداری کارها کامپیوتری و راحتتر شد.
بله. من در یکی از اشعارم هم این نکته را آوردهام که ما دوران سختی داشتیم و هنوز کامپیوتر نبود و با دفاتر اندیکاتور و قلم و کاغذ و ماشینحساب کار میکردیم.
خاطرهای از آن دوران برایمان تعریف میکنید؟
خاطرات خوب خیلی زیاد است ولی الان چیز خاصی در ذهنم نیست. ما دوران خیلی خوبی با همکاران چه در حوزهی ورزش و چه کار شهرداری داشتیم. ولی همه چیز خیلی زود میگذرد. الان که به آن دوران فکر میکنم، انگار تمام این 30 سال به اندازهی یک روز گذشت.
علاقهتان به شعر از کجا پدید آمد؟
این علاقه ارثی است. خدا رحمت کند پدرم را، علاقهی زیادی به ادبیات داشتند و شعر هم میسرودند.
اولین شعرتان را چه زمانی سرودید؟
فکر کنم حدود 20 سال داشتم. در رادیو هم شعرم را خواندم.
واکنشها به شعرتان چه بود؟
خیلی واکنشهای جالبی دیدم و هرکس که شعرم را شنیده بود تعجب میکرد که چهطور در سن 20 سالگی دارم شعر میگویم.
بیشتر چه کتابهایی میخواندید؟
به کتابهای شهریار و دکتر حمیدیشیرازی خیلی علاقهمند بودم و
چند سال اخیر مرتب اشعار سعدی را میخوانم و سعدی شاعر مورد علاقهام است.
به کدامیک از شاعران کرمانی بیشتر علاقه دارید؟
شاعران کرمانی همه خوب هستند. آقای اسدالهی از استادان بزرگ شهرمان هستند. از درگذشتگان آقای تجربهکار اشعار خیلی خوبی دارند.
هیچوقت اشعارتان را برای کسی از شاعران خواندهاید؟
نه. من در جلسات شعر شرکت نمیکنم.
اشعاری که تا بهحال سرودهاید را چه کردهاید؟
مدتی است به اصرار دوستان همه را جمعآوری کردهام و برخی از دوستان پیشنهاد دادند که کتاب شعر چاپ کنم ولی هنوز تصمیمی برای این کار ندارم.
شنیدم در محفل بازنشستگان هم اشعارتان را میخوانید.
بله. چند ماهی است که دفتر حمایت از کارکنان و بازنشستگان شهرداری تاسیس شده و فعالیت این دفتر برای ما خیلی خوشایند است. روز اول که اینجا آمدم و همکاران بازنشسته را دیدم حس بسیار خوبی داشتم. ما هر سهشنبه یک دورهمی با حضور برخی از بازنشستگان داریم و این اتفاق، برای همهی ما خیلی خوشایند است.
قبل از فعالیت این دفتر بازنشستگان با هم ارتباطی نداشتند؟
نه. هیچ ارتباطی نداشتیم. از زمانی دور هم جمع شدیم انگار تازه زنده شدم. سه، چهار سال بازنشستگی خیلی برایم خستهکننده بود و داشتم افسرده میشدم. از زمان تاسیس این دفتر اما، خیلی روحیهام عوض شده و انگار به همان دورانی که شاغل بودیم برگشتیم. خانم شعاعی و آقای رنجبر واقعا دارند زحمت میکشند. آقای فدایی هم لطف کردند دوستان را دور هم جمع کردند. آقای عالمزاده هم خیلی نگاه خوبی داشتند. ما سهشنبهها، به اشتیاق و سراسیمه برای دورهمی و دیدار با همکاران قدیمی میآییم.
در این جلسات چه میکنید؟
احوالی از هم میگیریم. از دوران قدیم میگوییم و حس و روحیهی خیلی خوبی میگیریم.
استقبال از این جلسات چهطور بود؟
تا حالا خوب بوده است.
و شما هم در این جلسات شعر میخوانید.
بله. معمولا براساس اتفاقاتی که میافتد شعرهایی را میسرایم و همکاران هم خیلی لطف دارند و استقبال میکنند.
جدیترین مشکل بازنشستگان شهرداری کرمان چیست؟
راهاندازی این دفتر خیلی اتفاق مهمی بوده و برای ما مهم است این دورهمی و حمایت ادامه پیدا کند. ما از یک آدم افسرده و غمگین به آدمهایی تبدیل شدیم و انگار هنوز شاغلیم. همین که بیرون میآییم و از گذشته یاد میکنیم خیلی برایمان موثر است. حتی سفرهای برونشهری هم داشتیم. به خبر بافت، بیدخون و راین رفتیم. هزینهی سفر هم خیلی اندک است و خود پرسنل هزینهی کمی برای رفتوآمد میپردازند و پذیرایی و غذا هم با خودمان است. سفرهای بسیار لذتبخشی است و خیلی در روحیهی ما اثر میگذارد.
نیاز بازنشستگان که فقط سفر رفتن نیست. بازنشستگان چه مشکلاتی دارد؟
حقوق بازنشستگان خیلی پایین است و کفاف زندگی را نمیدهد که البته این هم دست شهرداری نیست. ولی از لحاظ روحی و روانی خیلی نیاز دارند حمایت شوند. این دفتر خیلی در روحیهی ما تاثیر مثبت داشته است.
اسما پورزنگی آبادی
- ۱۳۹۸/۰۵/۲۰
- 3568
- اخبار اجتماعی