دور ایران در 400 روز

دور ایران در 400 روز

گزارش کرمان‌شهر از دیدار با «خانواده گردشگر»

حس سفر رفتن برای بیشترمان حسی همراه با لبخند است. وقتی کسی می‌گوید می‌خواهم بروم مسافرت، ته دل‌مان قند آب می‌شود که خوش به حالش. وقتی سفرها خانوادگی می‌شود، این حس هم مضاعف می‌شود؛ حالا تصور کنید اگر یک خانوادۀ چهارنفره، خانه‌شان را خلاصه کرده باشند در یک ماشین و راه افتاده باشند به‌دنبال ایران‌گردی، آن هم ایران گردی در چهارصد روز.

 

با این خبر چه حسی پیدا می‌کنید؟ 
درست است، بعضی باز هم دل‌مان می‌خواهد جای آن‌ها باشیم و بعضی هم تمام حس‌مان را جمع می‌کنیم در چند واژه و می‌گوییم: «وای، با دو تا بچۀ دبستانی مگه میشه؟!»
خانوادۀ لطیفی می‌گویند: کار نشد ندارد.  
خانوادۀ لطیفی، خانوادۀ گردشگری هستند که به ۱۶ استان سفر کرده‌اند و حالا قرار است زیبایی‌های کرمان را ببینند و بنویسند و به تصویر بکشند. 
در بدو ورود به کرمان، مهمان زرندی‌های مهمان‌نواز بوده‌اند و شنبه‌شب وارد کرمان شده‌اند. 
شب را به‌خاطر بچه‌ها پارک‌گردی کرده‌اند و بیشتر وقت‌شان به استراحت و تفریح گذشته است و حالا در بعدازظهر یک‌شنبه،با حضور تعدادی از فعالان و مسئولان حوزۀ گردشگری شهرمان،در فرهنگ‌سرای کوثر شهرداری دور هم جمع شده‌ایم  تا برایمان از تجربه‌های سفرشان بگویند. 

 به‌ درستیِ کارمان ایمان داشتیم 
صحبت را پدر خانواده آغاز می‌کند و می‌گوید: محمد لطیفی هستم، ۳۶ ساله. اهل ریسک کردن هستم و سفر را دوست دارم. زادگاه‌مان اصفهان است.
وقتی با همسرم تصمیم گرفتیم ایران‌گردی کنیم، خانواده‌ها مخالفت کردند، اما ما به‌ درستیِ کارمان ایمان داشتیم؛ به همین سبب دارایی‌های مالی‌مان را یک‌جا جمع کردیم و با آن ماشین را خریدیم، تجهیز کردیم و راه افتادیم.‌
محمد لطیفی همسرش را معرفی می‌کند، فریبا رسولی، ۲۹ ساله و با لبخند می‌گوید: سخن‌گوی ما همسرم است. 
خانم رسولی هم که گویی از انجام دادن این وظیفۀ خطیر خشنود است،با لبخند می‌گوید: گردشگری خوانده‌ام. هدف ما از این سفر، بررسی ظرفیت‌های گردشگری کشورمان و تهیۀ اطلس گردشگری است. سفر را از قزوین شروع کردیم. استان‌های مرز شمالی، شرقی و جنوبی ایران را دیده‌ایم و  هفدهمین استانی که آمدیم،کرمان است.
در همۀ استان‌ها هم سعی می‌کنیم تجربه‌هایمان را برای علاقه‌مندان و فعالان گردشگری بازگو کنیم.
از تجربه‌هایشان می‌پرسیم.
می‌گوید: اولین چالشی که با آن مواجه شدیم، نبود فرهنگ سفر در جامعه بود. 
درست است که چندسالی است گردشگری در کشورمان به‌عنوان صنعت معرفی شده،اما هنوز اشکالاتی دارد؛ در خیلی از مناطق زیرساخت‌های مناسب برای گردشگری نداریم و در بعضی از استان‌ها با وجود ظرفیت‌های فراوان، حتی خانه بوم‌گردی مناسبی راه‌اندازی نشده است. 
محمد ماهانی،یکی از فعالان حوزۀ گردشگری است. گویا از شرایط خانه‌های بوم‌گردی اطلاعات موثقی دارد. می‌گوید: حدود 300 خانه بوم‌گردی در استان مجوز گرفته‌اند،ولی همه فعال نیستند،اما تعداد قابل توجهی از این خانه‌ها فعال هستند و به همین سبب از لحاظ کمیت و کیفیت خانه‌های بوم‌گردی پبشتازیم.

 کرمان مربع گردشگری را تشکیل دهد
خانم لطیفی،از آثار باستانی کرمان که ثبت جهانی شده،یاد می‌کند و می‌گوید: کرمان،مساحت زیادی دارد و از لحاظ آثار ثبت‌شده،جایگاه ویژه‌ای، به همین سبب باید به مسألۀ گردشگری در این استان توجه زیادی شود.  
آقای لطیفی،در تکمیل صحبت‌های همسرش می‌گوید:اصفهان دو بنای تاریخی دارد که ثبت جهانی شده؛ درحالی‌که کرمان هفت اثر دارد. با این ظرفیت‌ها و با برنامه‌ریزی می‌توانید کرمان را به یکی از قطب‌های گردشگری تبدیل کنید.
خانم رسولی، در تأیید صحبت‌های همسرش اضافه می‌کند: در مرکز ایران مثلث گردشگری «یزد- اصفهان – شیراز» تشکیل شده و اگر مسئولان و فعالان گردشگری در کرمان تلاش کنند، می‌توانند با معرفی درست جاذبه‌های کرمان، مربع گردشگری را تشکیل دهند.
در ادامۀ این دیدار،یکی از حضار دربارۀ تجربۀ خانه‌های بوم‌گردی در سایر استان‌ها می‌پرسد. 
رسولی به نکته‌های مهمی در این زمینه اشاره می‌کند و گفت: گردشگری دو رو دارد؛ یکی همان روی زیبا که همه می‌شناسیم، یکی هم چهرۀ نازیبایی که در صورت عدم مدیریت،مشاهده خواهیم کرد؛ ‌حکایت خانه‌های بوم‌گردی هم با این نگاه، تیغ دولبه می‌شود. 
برخی روستاها بوم‌گردی دارند،اما متأسفانه بدون برنامه‌ریزی که در این صورت در آن روستا گردشگری چهرۀ نازیبای خودش را نشان می‌دهد و نه‌تنها باعث رونق نمی‌شود که ظرفیت‌های واقعی آن روستا را هم از بین می‌برد؛ بنابراین، قبل از دادن مجوز خانۀ بوم‌گردی، باید به توانایی‌های روستا توجه شود.
گاهی با تبدیل کردن روستا به روستاهای هدف گردشگری،توانایی‌های واقعی آن‌ها نادیده گرفته می‌شود.
به همۀ مسئولان در استان‌های مختلف توصیه می‌کنیم اول ببینید آیا منطقه ظرفیت جذب گردشگر دارد، یا نه، بعد بوم‌گردی بزنید؛به‌خصوص باید ببینید چقدر می‌توانید توریست‌های خارجی را جذب کنید؛چراکه هم‌وطنان ما بیشتر از اقامت‌گاه‌های دولتی و ارزان استفاده می‌کنند و توان پرداخت هزینۀ اقامت‌گاه‌ها را ندارند و نکتۀ دیگری که باید مورد توجه قرار دهیم،این است که آیا درخواست‌کنندۀ راه‌اندازی خونۀ برم‌گردی توان مدیریت یک گروه توریست را دارد یا نه، چون عدم مدیریت و ناراضایتی گردشگران باعث می‌شود فعالیت گردشگریِ کل منطقه تحت‌الشعاع قرار گیرد.
موضوع دیگری که در این جلسه مطرح می‌شود،توجه به فرهنگ سفر است. آقای لطیفی در این زمینه می‌گوید: ما اگر هدف‌مان آشنایی با بوم است، باید به آن بوم احترام بگذاریم،نباید زندگی افراد آن روستا را به‌هم بزنیم و نباید افراد روستا را نسبت به داشته‌هایشان دچار حس تحقیر کنیم؛به‌خصوص در جوان‌های روستایی نباید حس جاماندگی از تکنولوژی و پیشرفت را به‌وجود بیاوریم. 
در شمال کشور این آسیب را زیاد می‌بینیم؛ یعنی به خود باوری که نرسیده‌اند هیچ، دچار گم‌شدگی فرهنگی هم شده‌اند. باید هم به‌عنوان متولیان گردشگری در بردن تورها دقت کنیم و هم به‌عنوان متولیان فرهنگ‌سازی، فضای جامعه را برای پذیرش حضور گردشگرها با فرهنگ‌های مختلف آماده کنیم.
خانواده لطیفی، یکی دیگر از اهداف خود را ترویج سفر ارزان معرفی می‌کنند.
 
 با اطلاعات مسافرت کنیم 
خانم رسولی می‌گوید: ما سعی داریم سفر ارزان را ترویج کنیم؛ به همین دلیل باید تشویق کنیم مقاصد نزدیک را انتخاب کنیم. ما این مسأله را در همۀ استان‌ها دیدیم که اهالی شهر، ظرفیت‌ها و زیبایی‌های  شهر خود را به‌خوبی نمی‌شناسند. 
باید یاد بگیریم با اطلاعات مسافرت کنیم؛یعنی نباید فقط از مبدأ به مقصد برسیم؛ باید به‌دنبال کسب اطلاعات در مسیر باشیم. 
یکی از تفاوت‌های این خانوادۀ کردشگر، حضور دختر و پسرشان، «پریسا» و «پرنیان» بود.کودکان خوش‌زبانی که با اشتیاق در لابه‌لای سخنان پدر و مادرشان، خاطره‌ای را یادآوری می‌کردند. پرنیان هم پیامی را با زبان فرانسه آموخته بود که برای حاضران خواند. گویا مادر به زبان فرانسوی مسلط و معلم فرزندان است. 
از خانوادۀ لطیفی،دربارۀ حس فرزندان از این‌همه روز سفر کردن پرسیدیم. مادر می‌گوید: اگر بچه‌ها را از قبل با مسیر سفر آشنا کنیم و مسیر سفر، جاهای دیدنی و تفریحی و حتی غذاها را برایشان داستان‌گونه تعریف کنیم، سفر برای بچه‌ها سخت نمی‌شود. دربارۀ مدرسه بچه‌ها هم می‌گوید: خودمان به بچه‌ها مسایل درسی را یاد می‌دهیم و قرار است در تابستان به شکل جهشی امتحان بدهند؛ البته درس دادن ما مثل مدرسه نمی‌شود،اما می‌دانیم که این‌طور سفر رفتن،باعث شده بچه‌ها اگر از آموزش عقب مانده‌اند،اما از لحاظ پرورش، نسبت به هم‌سن‌وسال‌های خود خیلی جلوترند. 
خانم رسولی،یکی از راه‌های گسترش فرهنگ سفر را آموزش کودکان می‌داند و تأکید می‌کند که باید آموزش را از مدرسه آغاز کنیم. 
یکی از سوال‌ها، چگونگی تأمین هزینه‌های سفر است که آقای لطیفی توضیح می‌دهد:ما زندگی‌مان را نقد کردیم و ماشین خریدیم و وسایل سفر را فراهم کردیم و در حال حاضر، ثروت داریم، اما پولدار نیستیم. ثروت ما تلاشی است که در راستای هدف‌مان جمع کرده‌ایم. 
ماشین را هم خودمان تجهیز کردیم تا نیازمند هتل نباشیم. 
هزینه‌های جاری هم با پس‌اندازی که داشتیم، پرداخت کردیم؛ هزینه‌های سفر را با تبلیغ، مشاورۀ سفر دادن و ساختن مستند تأمین می‌کنیم و تصمیم داریم در پایان سفر، کتاب‌مان را که اطلس گردشگری و معرفی مسیرهای کمترشناخته‌شدۀ سفرهاست،چاپ کنیم. 

 زیبایی‌های ایران را برای کودکان می‌نویسیم
خانم لطیفی،در تکمیل صحبت‌های همسرش به نوشتن کتاب سفر ویژۀ کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: سعی داریم زیبایی‌های ایران را با زبان کودکان برای کودکان بنویسیم. 
آخرین سوال این جلسه هم،دربارۀ برنامۀ خانوادۀ لطیفی بعد از این سفر چهارصدروزه است که آقای لطیفی می‌گوید: بعد از پایان ایران‌گردی چندماهی استراحت می‌کنیم.‌اطلاعاتی را که جمع‌آوری کرده‌ایم، منظم می‌کنیم و بعد برای تبلیغ زیبایی‌های ایران،جذب گردشگران خارجی و معرفی فرهنگ ایرانی،به کشورهای دیگر سفر خواهیم کرد. 
پایان این نشست هم عکس یادگاری است که در کنار خانه‌ماشین خانوادۀ لطیفی می‌گیریم.

نجمه کامیابی

ارسال نظر