آشتی با مردم

آشتی با مردم

در میزگرد کرمان‌شهر اولویت‌های اجتماعی شهرداری در سال جدید بررسی شد

با وجود تنگناهای مالی، شورای شهر و شهرداری کرمان توانستند در بودجه‌ی سال آینده، اعتبارات حوزه‌‌های فرهنگی و اجتماعی شهر را افزایش دهند. علی بهرامی؛ نایب رئیس شورای شهر کرمان در میزگرد کرمانشهر با اذعان به این افزایش جهشی اعتبارات فرهنگی و اجتماعی شهر این سوال را پرسید که بهتر است این بودجه به چه سمتی هدایت شود تا اثرگذاری بهتری داشته باشد؟ رضا شمسی؛ سردبیر کرمان‌شهر این پرسش را روی میزی گذاشت که سیامک زند رضوی، مرتضی ذره‌پرور، فرنوش حمیدی‌پور به‌عنوان جامعه‌شناس و رامین ارجمندکرمانی و علی بهرامی به‌عنوان دو عضو شورا دور آن نشستند. شمسی گفت: «میراث تاریخی، حمل‌ونقل و ترافیک، گردشگری، محیط زیست، حاشیه‌نشینی و بافت فرسوده را اگر مهم‌ترین موضوعات امروز شهر کرمان بدانیم، نظر هریک از شما درباره‌‌ی این که کدام‌یک مهم‌تر است چیست؟ و این‌که شهرداری تا چه اندازه قدرت دارد به‌عنوان حکمران شهری به این مسائل ورود و به حل مسئله فکر کند؟».

 

 علی بهرامی:
نخبگان به کمک شهر بیایند
علی بهرامی؛ نایب رئیس شورای شهر کرمان گفت‌وگو را این‌طور آغاز کرد: «بودجه‌ی سال جدید معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری عدد کمی نیست و همه می‌دانیم اگر برای هزینه‌کرد آن برنامه‌ای نداشته باشیم ممکن است با اتلاف منابع مواجه شویم». وی افزود: «من فکر می‌کنم طی سال‌های متمادی، در کرمان مسائل اجتماعی کمرنگ دیده شده و بیش‌تر به مسائل کالبدی پرداخته شده است. یک دلیل، آن است که در معاونت فرهنگی و اجتماعی بودجه‌ای دیده نشده بود تا کار جدی انجام شود و آنچه هم اختصاص می‌یافت در حد پرداخت حقوق کارکنان این حوزه و یا انجام تبلیغات در مناسبت‌های مذهبی و ملی بود». وی افزود: «ما اما قصد داریم به این حوزه توجه بیش‌تری داشته باشیم. در شورای شهر کرمان در اولین گام، مصوب کردیم که ارزیابی تاثیرات اجتماعی برای پروژه‌های شهری حتما باید انجام شود. از زمان آمدن آقای جوشایی به معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری نیز، کار ساماندهی نیروها و امکانات آغاز و انجام شد».
او با بیان این‌که بخش‌های گردشگری، ورزش و جوانان و فرهنگسراها تحت پوشش این معاونت هستند، گفت: «برای سال 98، با وجود این‌‌که کل بودجه‌ی شهرداری افزایش نداشت بودجه‌ی این حوزه را اما تا پنج برابر افزایش دادیم. خود معاونت با کمیسیون‌های مربوطه در شورای شهر استراتژی‌ای را تعیین کرده اما نیاز به یک خط مشی جدی هم داریم و این میسر نیست مگر این‌که از همه‌ی سرمایه‌های اجتماعی برای یافتن آن استفاده کنیم».
وی سپس توضیح داد: «مسئله‌ای که من خیلی جدی می‌بینم این است که در کرمان، زندگی شبه‌کوچ‌نشینی داریم. طبق آمار، جمعیت شهر کرمان کمتر از یک میلیون نفر است و به همین دلیل، وزارت کشور، کرمان را جزو کلانشهرها قرار نمی‌دهد این در حالی است که وقتی آمار مدرسه‌ها را بررسی می‌کنیم، جمعیت بالای یک میلیون نفر شهر قابل تایید است».
بهرامی با اشاره به این تفاوت‌های آماری در جمعیت شهر کرمان افزود: «این‌ها افرادی هستند که روزهای آخر هفته شهر را ترک کرده و به روستا یا شهرهای اصلی خودشان برمی‌گردند و حتی در زمان سرشماری نیز، در محل زادگاه خودشان حضور می‌یابند تا آمار جمعیتی زادگاه‌شان کاهش نیابد».
وی ادامه داد: «مسئله‌ی دیگر ما حاشیه‌نشینی است و جالب آن‌که مشخص شده 70 درصد حاشیه‌نشینان، پیش از این، ساکن خود شهر کرمان بوده‌اند و به مرور زمان، خانه‌های خود را فروختند و یا به فرزندان خود دادند و در حاشیه‌ی شهر زمین ارزان‌تری گرفتند و ساکن شده‌اند».
وی با بیان این‌که شهر کرمان با چنین مسائلی روبه‌روست، اظهار کرد: «بماند سیاست‌های غلطی نیز در حوزه‌ی بافت تاریخی و میراث فرهنگی ما وجود داشته که در پی آن، مثلا یک شبه، محله‌ی گلبازخان را بار کردند و آنجا را به خیابان تبدیل کردند یا کنار اثر ارزشمندی که قابلیت ثبت جهانی داشت سیتی‌سنترهایی ساختند و به هویت این اثر صدمه زدند».
بهرامی اضافه کرد: «یا با پولی که می‌شد صدها دستگاه اتوبوس برای تقویت سیستم حمل‌ونقل شهر بخریم، یک روگذر و یا زیرگذری ساختند که کارکرد چندانی هم در ترافیک ندارد». وی با بیان این‌که ما در همین مدت فعالیت شورای پنجم شهر، بودجه را افزایش دادیم و اتاف را نیز مصوب کردیم، گفت: «حالا نخبگان باید به کمک معاونت بیایند تا وارد کارهای اجرایی موثر شود».

 رامین ارجمندکرمانی:
شهروند امروزی دچار بحران بی‌هویتی است
رامین ارجمندکرمانی؛ رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر کرمان نیز در این میزگرد گفت: «اگر بخواهیم به یک زیستگاه که از پایداری مناسبی برخوردار باشد دست یابیم، در خیلی موارد به سه عنصر اصلی اشاره شده که هر جامعه‌ی پایدار باید آن را داشته باشد و آن این است که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی پایدار باشند. هرکدام اگر دچار خدشه شود، عواقب و پیامدهایی را در جامعه ایجاد می‌کند».
وی افزود: «در نظریه‌ی پایداری اجتماعی شاید اولین مقوله سرمایه‌گذاری در زمینه‌ی سرمایه‌های اجتماعی است که اصلی‌ترین آن مشارکت و اعتماد اجتماعی است. هرکدام از این ساختارها می‌توانند باعث آن شوند که در نهایت جامعه‌ای پویا و فعال داشته باشیم».
وی با بیان این‌که نمی‌توان دست روی یک عنصر خاص گذاشت و گفت این معضل اصلی ماست، ادامه داد: «همه‌ی این‌ها معلول عواملی هستند که شاید در گذر تاریخ در شهرهای ایران و شهر کرمان اتفاق افتاده باشند».
ارجمند کرمانی سپس اظهار کرد: «مقاله‌ای مطالعه می‌کردم اشاره‌ زیبایی داشت به این‌که ما امروز در نظام شهری دچار چالش‌های عدیده‌ای هستیم که شاید مهم‌ترین آن، بی‌معنایی باشد. انسانی که امروز در جامعه‌ی ایرانی زندگی می‌کند باید بداند در چه شهری و با چه معنایی دارد زندگی می‌کند. وقتی زیستگاه‌های ایرانی؛ از شارستان‌های قدیم تا شهرهای اسلامی را مرور می‌کنیم، تفکرات و باورهایی پشت آن وجود دارد که در مورد شهرهای اسلامی شاید اصفهان نمونه‌ی خوبی از آن باشد».
وی افزود: «اما در جریان تجددطلبی تا به امروز ما از نظر زیست شهری دچار بی‌هویتی معنایی شدیم و این شاید یکی از عوامل اصلی است که امروز محصولاتی را به وجود می‌آورد که نمودی از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی ناپایدار است».
وی بیان کرد: «در جریان تجدد طلبی ما مهاجرت‌های مختلفی از درون خود داشتیم و در نهایت به بیگانگی رسیدیم و این، مشکلی است که شهرهای امروز ما با آن دست به گریبان هستند».
ارجمند کرمانی ادامه داد: «در ساختارهای اجتماعی، افراد در برهه‌ای از تاریخ خود را از جامعیتی که نظام شهری را تشکیل می‌دهد جدا می‌کنند و همزمان، عنصر تجددطلبی که ماشین است می‌آید و تمام ساختارهای شهری ما را به هم می‌ریزد».
وی با تاکید بر این‌که پرداختن به مسائل و مشکلات امروز شهرهای ما باید در بستر این تحولات صورت گیرد، اظهار کرد: «یکی دیگر از چالش‌های اصلی امروز ما ضعف در نظریه‌پردازی است. ما هنوز سردرگم هستیم و در این وضعیت، گاهی هم وارد مقوله‌هایی می‌شویم بدون این‌که بسترها و پیشنیه‌ی آن را مدنظر قرار بدهیم».
وی تصریح کرد: «در چنین شرایطی، پرداختن به هر موضوعی به‌عنوان مسئله‌ی اول شهر، سطحی‌نگری و صوری است. ما نیاز داریم به ریشه‌ها و عواملی که این مشکلات معلول آن است بپردازیم».
 مرتضی ذره‌پرور:
محیط زیست و گردشگری اولویت‌های امروز کرمان است
دکتر مرتضی ذره‌پرور در ادامه‌ی این بحث این‌طور نظر خود را ارایه کرد: «بحران هویت و همه‌ی محورهایی که آقای شمسی در ابتدای این بحث مطرح کرد، زیربناهای توسعه هستند و ضعف در هر بخش منجر به عدم توسعه‌یافتگی می‌شود. ضمن این‌که محورها یک ارتباط ماهوی نیز با هم دارند و مثلا نمی‌توان محیط زیست را از گردشگری جدا ببینیم بلکه همه می‌توانند به هم ارتباط داشته باشند».
وی افزود: «با این وجود اگر قرار باشد اولویت‌بندی کنیم از نظر من، شاید بحث محیط زیست از همه مهم‌تر باشد ولی اگر بخواهم بگویم کدام‌یک کاربردی‌تر است، گردشگری را مثال می‌زنم».
مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان تصریح کرد: «توسعه اما باید فراگیر، موزون همه‌جانبه و فراگیر و در تمام ابعاد اتفاق بیفتد».
وی سپس پیشنهاد داد: «باید ابتدا تمام داده‌هایی که تا این لحظه در شورا و شهرداری در این محورها وجود دارد را بررسی کنیم تا مشخض شود که مثلا در گردشگری و محیط زیست و بافت فرسوده و حاشیه‌نشینی چه وضعیتی داریم و چه کرده‌ایم».
ذره‌پرور با بیان این‌که ما امروز نه سنتی هستیم و نه مدرن، در تایید صحبت‌های ارجمند کرمانی گفت: «ما امروز دچار بحران هویت هستیم و تکلیف‌مان مشخص نیست». 

 فرنوش حمیدی‌پور:
اولویت کرمان رسیدگی به محلات کم‌تر برخوردار است
فرنوش حمید‌ی‌پور، جامعه‌شناس و مسئول دفتر تسهیل‌گری محله قمربنی‌هاشم نیز در این میزگرد با بیان این‌که تصویب ارزیابی تاثیرات اجتماعی یک نقطه‌ی رو به جلو در شهر کرمان بوده است، گفت: «قبل از مداخله در شهرها ما نیاز به مطالعه درباره‌ی آن داریم و این اتاف به شدت کمک کننده است که امیدواریم اجرایی شود و ادامه یابد و بماند».
وی سپس گفت: «به‌نظر من شهرداری باید محلات کم‌برخوردار را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد». حمیدی‌پور سپس دلایل خود را تشریح کرد.
او با بیان این‌که نسخه‌ی تمام محلات حاشیه‌نشین در ایران و تمام شهرها با هم متفاوت است و نمی‌توان از یک سری تجربیات یکسان ملی استفاده کنیم، افزود: «متاسفانه ما همیشه با یک تصور غالبی وارد حاشیه می‌شویم و می‌گوییم در روستاها آب نیست، شغل نبوده و روستاییان به شهر آمده و حاشیه را تشکیل داده‌اند ولی این‌که امروز 20 میلیون نفر حاشیه‌نشین در کشور داریم نشان می‌دهد این وضعیت، فقط نتیجه‌ی مهاجرت از روستا به شهر نیست».
مسئول دفتر تسهیل‌گری محله قمربنی‌هاشم با اشاره به تحلیل‌هایی که از بروز آسیب‌های اجتماعی فراوان در این محلات حکایت دارد، ادامه داد: «حالا سوال این است که آیا همه‌ی روستاهای ما آسیب‌دیده بودند که وقتی ساکنان‌شان به شهر آمدند چنین وضعیتی را در حاشیه ایجاد کرده‌اند؟».
او تصریح کرد: «مسئله خیلی پیچیده‌تر از این‌هاست. ما در بررسی که داشتیم برایمان مشخص شد 61 درصد در محلات حاشیه‌نشین به ویژه بند سیدی و بنی‌هاشم کسانی هستند که از نقطه‌ی دیگری از خود شهر کرمان مهاجرت کردند و افراد کم‌توان اجتماعی بودند نه آسیب‌دیده و وقتی به این مناطق آمدند، کلونی از آدم‌های کم‌توان شکل داده‌اند که بر عملکرد آنان نظارت چندانی هم وجود ندارد و نیازهای آن‌ها نیز پاسخ داده نمی‌شود».
حمیدی‌پور با بیان این‌که در این وضعیت، اولین کجرویی با تصاحب زمین اتفاق می‌افتد، گفت: «ما همیشه توجه را بر محلات حاشیه‌ای می‌گذاریم در صورتی شهرداری در کرمان، باید به سمت محلات کم‌تر برخوردار که مبدا این جمعیت هستند اقدامات خود را هدایت کند».
مسئول دفتر تسهیل‌گری محله قمربنی‌هاشم سپس اظهار کرد: «مسئله‌ای که داریم اختلاف طبقاتی در شهر کرمان است؛ یک طبقه‌ی اجتماعی ما بسیار لاغر شده و این وضعیت، خطرناک است». حمیدی‌پور ادامه داد: «تمرکز ما یا روی پایین شهر است یا بالای شهر و در این بین، محلات کم‌تر برخوردار اما دیده نمی‌شود. ساکنان این محلات هم از سوی تلویزیون و مسجد و فرهنگسرا در برابر پندها و نصیحت‌هایی قرار می‌گیرند که مدام به او می‌آیند سبک زندگی تو حتی تا فرزندآوری تو اشتباه است و نظرات خودمان را بر آن‌ها تحمیل می‌کنیم و وقتی می‌خواهیم کاری هم برایشان انجام دهیم همان است که خودمان تشخیص می‌دهیم به صلاح آن‌هاست و نظری از خودشان نمی‌پرسیم!».
وی تصریح کرد: «در بررسی که ما داشتیم مشخص شد نظام معنایی این افراد چندان دچار مشکل نیست. طرف هیچ‌وقت کفش مارک و لباس برند نداشته که حالا امروز که نمی‌نتواند آن را بخرد، از او فردی دیگر ساخته باشد. بسیاری از حاشیه‌نشینان، پیش از این، سبکی از زندگی را داشتند و امروز همان سبک را ادامه می‌دهند یا کمی ضعیف‌تر».
وی با تاکید بر این‌که با رویکرد مشارکتی باید سراغ محلات میانه برویم، افزود: «32 درصد ساکنان محلاتی که ما بررسی کردیم از شهرهای دیگری آمدند و این، یعنی پیش از این، سابقه‌ی شهرنشینی را داشته‌اند و مستقیما از روستا نیامده‌اند. این‌ها مسائلی است که وقتی می‌خواهیم به حاشیه‌ها بپردازیم باید مدنظر قرار دهیم».
 مسئول دفتر تسهیل‌گری محله قمربنی‌هاشم گفت: «خیلی اوقات در جریان مداخلات اجتماعی، نظم فکری این افراد را نیز به هم می‌ریزیم در حالی‌که فرد به شرایط خود راضی است. مثلا 55 درصد زنانی که همسرشان در زندان بودند اصلا به طلاق فکر نمی‌کنند ولی نهادها می‌آیند و در حوزه‌ی طلاق به‌عنوان یک آسیب جدی اجتماعی در این مناطق کار می‌کنند در حالی‌که از 14 هزار و 700 نفر جمعیتی که داریم، مشاهده می‌شود فقط 66 نفر طلاق گرفته‌اند ولی شاید در محلات میانی ما، طلاق یک مسئله‌ی مهم باشد». 
حمیدی‌پور سپس اظهار کرد: «ما همیشه این بحث را نیز مطرح می‌کنیم که مردم مشارکت ندارند. اما مشارکت، نیاز به پیش‌نیازهایی از جمله حساس‌سازی جریان‌سازی و فرآیندسازی دارد. ما رویکرد فرآیندی نسبت  به مشارکت مردم نداریم بلکه به‌شدت عملیاتی است و فقط دنبال آن هستیم که پروژه تعریف کنیم».
وی به راه‌اندازی شورای محلات در کرمان اشاره کرد و افزود: «سوال این است که آیا با این شوراها مشارکت بالا می‌رود؟ آن هم در شرایطی که این طرح را در قالب یک فرآیند دنبال نکرده‌ایم». 
حمیدی‌پور تاکید کرد که شهرداری نباید دنبال پروژه‌های موضوعی و موضعی باشد.

 سیامک زندرضوی:
فرهنگسراها با محوریت کودکان فعال شود
در ادامه‌ی این میزگرد، سیامک زندرضوی؛ جامعه‌شناس و استاد دانشگاه با بیان این‌که من تجربه‌ی زیسته‌ی خودم از 60 سال سکونت در کرمان را می‌گویم، از کرمان قدیم گفت. شهر کوچکی که برای ایشان، از چهار جهت به اراضی سلسبیل و باغ سرکارآقا، محله‌ی زریسف، گاراژ زرندی و چوپان محله محدود می شد. 
شهری که به گفته‌ی زندرضوی، آب آشامیدنی نداشت و با گاری آب مویدی و حسین‌آباد را می‌آوردندو حلبی یک ریال می‌فروختند. 
او گفت: «این شهر، چند قنات مهم هم داشت که آب انبارها را شب هنگام پر می‌کردند وروزها استفاده می‌شد.»
وی افزود: «تابستان‌ها و زمستان‌ها همه در بازار گردش می‌کردند چون قلب شهر بود و محل داد و ستد محصولاتی که روستاییان و عشایر به شهر می‌آوردند. عشایری که کرک مهم‌ترین محصول صادراتی آنان و پشم نیاز قالیبافخانه‌های شهر کرمان را تامین می‌کرد . کاروانسرهای قلعه محمود و بازاردربهار  پر از کرک و پشمی بود که حاصل کار عشایر بود و روستاییان همه بسته به فصل محصولات خودرا به شهر آورده و به طرف حساب‌های‌شان دربازار تحویل می‌دادند.»
او با اشاره به فعال بودن قالیباف‌خانه‌های این شهر ادامه داد: «مجموعه تاجران ثروتمند و قدرتمندی هم در این شهر بودند که کالاهای روستاییان وعشایر را با کالاهای شهری مورد نیاز آنان  مبادله می‌کردند و صادرات محصولات کرمان کرک خام و قالی را به دیگر کشورها را نیز هدایت می‌کردند و به قول پل انگلیش که در دهه سی شمسی به کرمان آمده است این افراد، در خانه‌های زیبا که ظاهر فقیرانه‌ای داشت زندگی می‌کردند».
زندرضوی یادآور شد: «آنچه امروز به آن میراث تاریخی می‌گویید بخشی از واقعیت زندگی در کرمان است. کاروانسراها و حمام‌ها مورد استفاده بود و بافت تاریخی شهر  جدا از زندگی اجتماعی مردم  نبود، از اواسط دهه چهل به دنبال اصلاحات ارضی واز دهه پنجاه   با افزایش درآمد نفت رفته رفته طبقه متوسط شهری (کارمندان دولت) افزایش یافت و تاجرانی که یخچال، گاز، مبل وصندلی، تلویزیون وبعد تر اتومبیل  قسطی به آنان می فروختند و ثروتمند و قدرتمندترشدند و جای خودرا درکنار مالکان  ساکن شهر کرمان که تازه به احداث باغات پسته رو آورده بودند، تثبت کردند. مالکان مذکور به سرعت آب زیرزمینی به عنوان یک ثروت بین نسلی و میلیون ساله را، به مدد دسترسی حقوقی  به رانت زمین، با استفاده از تکنولوژی چاه‌های عمیق تخلیه کرده وبه ثروت خودافزودند و آن بخش از رعایای سابق آنان که با قانون اصلاحات ارضی صاحب حق نسق شناخته شدند هم دراین تاراج ثروت عمومی برای منفعت شخصی شریک آنان شدند.  بقیه رعایای اززمین رانده شده هم به شهر کرمان آمده واولین سکونتگاه‌های غیررسمی رادرچهارگوشه شهر کرمان بنیان گذاشتند.»
وی سپس با اشاره به این‌که در چهار دهه اخیر ،علاوه برساختارهای مذکورکه با فراز وفرودهایی تداوم یافته است، با تاسیس جمهوری اسلامی ایران از قدرت‌گیری دو گروه نزدیک به حکومت جدید خبر داد که به گفته‌ او، هردو  گروه، به شدت خواستار قدرت و تشنه‌ی ثروت بودند. 
به تحلیل زندرضوی، همه‌ی آنچه امروز کرمان را می‌سازد نتیجه‌ی اقداماتی است که این دو گروه در رقابت با یکدیگر ودر اتحاد با ثروتمندان وقدرتمندان قبل ازجمهوری اسلامی  در شهر انجام داده یا پایه‌ریزی کرده‌اند؛ از توسعه‌ی فیزیکی شهر تا اجرای پروژه‌هایی که نه‌تنها مشکلی از شهر حل نمی‌کند که خود اسباب زحمت برای شهروندان نیز شده است. 
وی در عین‌حال گفت: «همان‌طور که روزگاری در آینده  باید سراغ قلعه‌دختر وقلعه اردشیر برویم و بتن‌های تزریق شده در آنها را که برای ساخت مخزن  تنظیم آب شهر و دکل‌های مخابرات را از قلعه ها ومحدوده ها جمع کنیم؛ مشابه آنچه که از دهه هشتاد میلادی  در چین اتفاق افتاد، یک روز هم باید این پروژه‌های نادرست که نمونه‌ای از آن، ساخت زیرگذر و پل‌های بتونی در بافت مرکزی شهرودر حاشیه مراکز تاریخی آن  است را باید جمع کنیم چون ثروت این شهر متکی به بازار و تاریخ و فرهنگ وگردشگری خارجی  آن است». 
وی سپس تصریح کرد: «مادامی که صدای شهروندان را نشنویم، این دو گروه که می‌توان آن را دو باند " تشنه قدرت و ثروت به هرقیمت " هم تعریف کرد، به کار خود و در رقابت با هم ادامه می‌دهند و معلوم نیست از شهر کرمان چه چیزی باقی بگذارند».
وی با انتقاد از گسترش بی‌رویه‌ی فیزیکی شهر، ادامه داد: «اگر به‌جای این گسترش، به‌صورت ضابطه‌مند شهر کرمان را در پوسته‌ی اصلی خود هدایت و برای آن برنامه‌ریزی می‌کردند ما امروز با چنین وضعیتی مواجه نبودیم که ترافیک شرقی ـ غربی را با صرف هزینه‌های زیاد و یک سرهم‌بندی در محور شمالی‌جنوبی جایگزین کنند آن هم وقتی هنوز به این پرسش پاسخ داده نشده که آیا ترافیک این محدوده را با چراغ‌ راهنمای چند جهته  نمی‌شد حل کرد؟!»
وی سپس با بیان این‌که در حوزه‌ی محیط زیست شهری نیز اتفاقات ناگواری رخ داده است، افزود: «در دهه‌ی 40 در این شهر، تاغ‌زارهای مهمی کاشته شد وطوفان شن که آسمان شهر را قرمز ودید را مختل می‌کرد مهار شد. درآن زمان به ما که دانش‌آموز بودیم این‌طورحس تعلق به محیط زیست انسانی  را آموزش می‌دادند : ما را از مدرسه ادب در نزدیک مسجد ملک به باقرآباد ریگ می‌بردند تاغ می‌کاشتیم، هفته‌ بعد می‌بردند تا آبیاری کنیم و سال بعد ما را به بازدید آن می‌بردند تا بدانیم که درختانی کاشتیم به کجا رسیدند و با این کار، حس تعلق به منطقه را در ما ایجاد کردند اما تاغ‌زارهای امروز کرمان را ببینید چه وضعیتی دارد؟ بخش بزرگی از آن توسط همان گروه‌های پیش گفته تغییر کاربری داده شده اند. بیایید این سوال را از خود بپرسید که چه کسانی آن را به این روز انداختند؟ مورد دیگراز  ثروت های به تاراج رفته درزمینه  گردشگری کرمان  "چشم اندازهای طبیعی" کوهستانی  شهر کرمان درمحدوده کوه‌های صاحب الزمان است .که به بهانه ساخت هتل، زخم خورده و ناقص شده است و رد پای یکی از آن باندها درآن هویدا است.»
زندرضوی در مورد حاشیه‌نشینی و مسکن غیررسمی در کرمان نیز در پاسخ به اظهارات حمیدی‌پور اظهار کرد: «این، کشف بزرگی نیست که بگوییم ساکنان شهر کرمان از مرکز به حاشیه رفته‌اند. با مطالعه دیویدهاروی از قرن نوزدهم درشهر پاریس این مسئله شناخته شده است وخوشحالم که شما هم نمودهای آن را در حاشیه شهرکرمان جستجوکرده‌اید.»
وی ادامه داد: «درباره‌ی بافت فرسوده هم دکتر پیران به درستی می‌گوید که اسم این بافت، فرسوده نیست بلکه بافت کهنی است که زندگی در آن جریان دارد البته در شهر ما این بافت ونگهداری آن  متعلق به مهاجران افغانستانی است که نزدیک به 40 سال در شهرمان ساکن‌اند و اگر ساکن و مستاجران این بخش ازشهر نبودند و پشت بام‌های گنبدی ما را مرمت نمی‌کردند احتمالا امروز هیچ خانه‌ای با ارزش تاریخی دربافت کهن  نداشتیم».
وی اظهار کرد: «اما ایده‌های شهرسازانه که منفعت‌طلبانه و ناشی از رانت اطلاعات است، بافت تاریخی ما را نیز متلاشی کرده است. پیشنهاد می‌کنم پژوهشگران جوان مالکان پلاک‌های ثبتی و سندهای انتقالی املاکی که در مسیرهای بازگشایی و احداث خیابان‌های جدید در بافت تاریخی است را بررسی کنند و بگویند از آن که هستند؟».
وی در ادامه‌ی سخنان خود این سوال را مطرح کرد که حالا شهرداری کرمان چه کاری را بهتر است انجام دهد آن هم وقتی بودجه‌ی اجتماعی پنج برابر شده است؟ و سپس گفت: «تعداد فرهنگ‌سراهای شهر را ظاهرا افزایش داده‌اند، این مکان‌ها اما اکنون به مرکز کسب‌وکار تبدیل شده است. پیشنهاد من آن است که شهرداری کسب‌وکارهای فعلی را تعطیل کند و فرهنگ‌سراهایی شهروندمدار با محوریت کودکان فعال شود».
زندرضوی افزود: «تجربه‌ی 15 ساله من در انجمن دوستداران کودک نشان داد اگر با کودک شروع کنیم، به‌دنبال آن، مادران و پدران هم می‌آیند و صدای آن‌ها هم شنیده می‌شود».
وی ادامه داد: «کودکان از چهار حق خود نباید محروم باشند؛ حق بقا، رشد، امنیت و مشارکت، همه‌ی ما، با هر سطح از اختلاف‌نظر، بر یک چیز اشتراک نظر داریم و آن این‌که زندگی بچه‌های ما بهتر از خودمان باشد، شادتر ودرآرامش بهتری زندگی کنند.
 پس می‌توان برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی شهرداری را به سمت این خواسته‌ی همگانی سوق دهیم».
این جامعه‌شناس، در ادامه، تاکید کرد که معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری کرمان هم باید بپذیرد شفاف عمل کند و ایده‌ها را هم نسوزاند.

در بخش دوم این میزگرد، بهرامی؛ نایب رئیس شورای شهر کرمان گفت: «در جریان اتفاقات بدی که در این شهر افتاد و تصمیمات اشتباهی که گرفته و اجرا شد، به نظر من، دانشگاه مسئولیت اجتماعی خود را به‌خوبی انجام نداد». وی افزود: «قبول دارم جامعه‌ی نخبه‌ی ما، در پاره‌ای از موارد، سانسور و سرخورده شده ولی جایی که می‌توانسته هم، مشارکت نکرده است». ذره‌پرور نیز اظهار کرد: «من با این راهکار که شهرداری تمرکز خود را بر فرهنگسراها با محور کودکان بگذارد موافقم». 
به گزارش کرمانشهر، در این میزگرد که در محل کافه گالری آزاد برگزار شد، از آمادگی برای استمرار این‌گونه نشست‌ها و برگزاری نشست‌های مشابه خبر داده شد.

ارسال نظر